26 Şubat 2009 Perşembe

سارام


امروز دخترم سارا وسحرناز همسرم به ايران پرواز كردند.. دخترم خيلي دخترانه با من خداحافظي كرد اما بعداصداي گريه اش را از پشت صداي تلفن در سالن انتظار كه من بابامو ميخوام شنيدم, خيلي ناراحت شدم.ذاتا ناراحت بودم,گريه ام رادراورد.اما از يك طرف خيلي
خوشحال شدم,اين موجود ناز منو ميخواد.
چه احساسي

Hiç yorum yok: