25 Haziran 2008 Çarşamba

آیدا شاملو


میان خورشید های همیشه
زیبایی تو
لنگری ست-
خورشیدی که
از سپیده دم همه ی ستارگان
بی نیازم می کند

19 Haziran 2008 Perşembe


برآمدگي بام حوضخانه تكه اي بود از يك تمام. روي اين تكه ، قيدي نداشتم. دست پاچه نبودم ، نگاهي مرا نمي پاييد، من بودم و كاهگل خواهشناك . چيزي بر اين خلوت پاك مشرف نبود ، مگر آبي آسمان