21 Nisan 2007 Cumartesi

زندگی من1

نزديک 10 سال در غربت بودن به انسان خيلی درسها مي اموزه.خيلی تقلا برا ی کسب اين تجربه نميخواد .اينها رو ميگم چون قراره ماه بد به خانه برگرديم. درست بد 10سالبرای تحصيل امده بودم اما نشد و6 ساله کار ميکنم . راحت زندگی کنيم خيلی کار ميکردم. چون به خارجيها کارراحت نميدن و ارزان کار ميکني.گفتم مجبور هستم 3 برابر ديگران کار کنم تا مثل ديگران نرمال باشم. فارغ تحصيل سال 1373 رشته طب هستم. ان موقع زير بغل مان هندونه بود .دنبال رشته های لوکس بوديم.از طرفی خودمان زياد اذيت نميداديم . بد ديديم کار ما نيست. راستش هم واقعا نخواستم. بعدش امديم اينجا. خدا سلامت نگه دارد برادر خانم، فرهاد را که خيلی کمکمان کرد. هم از لحاظ مادی وهم معنوي، مخصوصا اون اوايل که کار نداشتم و زبان بلد نبوم...... ادامه دارد

Hiç yorum yok: